کد مطلب:106455 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:153

خطبه 070-در نکوهش مردم عراق











[صفحه 415]

از خطبه های امام (ع) است در مذمت مردم عراق. املصت: بچه سقط كرد. ایم: زنی كه شوهر ندارد. لهجه: گفتار- سخن فصیح و روشن. پس از ستایش خداوند متعال و درود بر پیامبر اكرم (ص) ای مردم عراق شما همچون زن آبستنی هستید كه بار سنگین حمل خود را تا هنگام زایمان بكشد ولی بچه را مرده به دنیا آورد و در همین حال شوهرش بمیرد و بیوگی اش به طول انجامد پس از سالها مشقت و رنج بمیرد و میراثش را دورترین وارث ببرد (شما تا هنگام پیروزی بار سنگین جنگ را به دوش كشیدید و در لحظه پیروزی گول قرآن بر نیزه كردن را خوردید و گوش به نصایح من نكردید، پیش آمد آنچه نباید پیش می آمد. ای مردم عراق به خدا سوگند به سوی شما از روی اختیار نیامدم، بلكه به اجبار و برای فرونشاندن فتنه جنگ جمل بدین سامان آمدم (و سپس برای مقابله و فیصله دادن جنگ صفین ماندن من در كوفه طولانی شد) به من خبر رسیده است كه در رابطه با اخبار غیبی شما گفته اید: علی دروغ می گوید. خدا شما را بكشد من به چه هدف و بر چه كسی دروغ می بندم؟ آیا بر خدا دروغ می بندم؟ من اولین ایمان آورنده به او هستم. آیا به پیامبرش دروغ می بندم؟ من كه اولین تصدیق كننده او هستم نه هیچ كدام از

این امور نیست، اخباری كه من از حقایق آینده به شما می دهم، از رسول خدا دریافته ام. آن زمان كه شما نبودید، و یا اهلیت فراگیری آنها را نداشتید. پشیمان بنشینید اگر برای فراگیری علوم ظرفیت می داشتید هر آیند بدون بها پیمانه ادراكتان را از دانش لبریز می كردم، ولی خبر این بدسكالیها بزودی در قیامت به شما داده خواهد شد. این خطبه پس از جنگ صفین و بدو منظور از حضرت صدور یافته است: 1- توبیخ كوفیان بدلیل ترك جنگ و تن دادن به ذلت حكمیت با وجودی كه پیروزی، نزدیك بود. امام (ع) با تشبیه كردن آنها به زن آبستن، این مقصود را به بهترین وجهی بیان داشته اند. و با ذكر پنج ویژگی توبیخ و سرزنش آنها را كامل كرده اند. الف: آمادگی ابتدایی كوفیان را برای جنگ با دشمن، به استعداد و آمادگی آن زن برای زاد و ولد كردن تشبیه كرده اند جهت تشبیه در هر دو مورد آمادگی است. ب: نزدیك بودن پیروزی را، به نزدیكی وضع حمل، و به پایان رساندن مشقت بارداری مانند كرده است. ج: خودداری اصحابش را از جنگ با دشمن، با توجه به نزدیكی پیروزی، به سقظ جنین كه خلاف انتظار است تشبیه كرده است. خودداری از جنگ، با روشن شدن علایم پیروزی، امری بر خلاف عادت و عرف عقلاست، چنان

كه پس از نه ماه انتظار تولد، سقط جنین بر خلاف عادت و عرف زنان است. د: عدم اطاعت از رهبر و نافرمانی و بدین سبب دچار ذلت و خواری شدن و به رنج، تفرقه و سركوب گرفتار آمدن آنان را به زنی كه سر پرستش را از دست بدهد و دچار غربت و تنهایی شود تشبیه كرده است زیرا جمعیت بی پیشوا گرفتار ضعف و زبونی می شود، چنان كه زن بی قیم و سرپرست گرفتار همه نوع رنج و زحمت می شود. ه: تسلط دشمن بر كوفیان و ربودن مال و منالشان را به دلیل كوتاهی در امر مقاومت و دفاع از حق، به زنی كه فرزند و شوهرش قبل از او مرده اند، و میراث بر، نزدیكی ندارد تشبیه كرده است. بدین شرح كه ارث چنان زنی را میراث بران دور می برند. و با عدم مقاومت صحیح كوفیان، حیثیت، مال و منالشان به دست دشمنان خواهد افتاد. امام (ع) یاران بیوفایش را در ویژگیهای یاد شده، به چنان زنی تشبیه كرده و توبیخ آن را با این صفات به كمال رسانده است و سپس آنان را به ناراحتی كه از دست آنها می كشد آگاه می سازد، بدین شرح كه برای رسیدن به مقام یا جاه و جلالی به سوی كوفیان نیامده است، بلكه ضرورت اجتماعی و پیشامدهای ناگوار او را به عراق كشانده است. حقیقت نیز همین بود كه آن بزرگوار شهر مدینه كه محل

هجرت و معزلگاه رسول و خوابگاه ابدیش بود، جز بضرورت پیكار با مردم بصره رها نكرد. و در این رابطه به همراهی مردم كوفه نیازمند بود. چه سپاهیان حجاز در برابر شورشیان بصره اندك بودند آشوب طلبی مردم شام (قاسطین) به فتنه و آشوب بصره پیوسته شد، و حضرت را ناگزیر بماندن در كوفه كرد. بعضی از راویان سوقا) در كلام حضرت را شوقا با شین قرائت كرده اند. در این صورت معنای جمله چنین خواهد شد: از روی شوق و علاقه به سوی شما نیامده ام. 2- سرزنش مردم كوفه، به لحاط اینكه شنیده بود، آنها توهمات فاسدی داشته، از روی جهل و نادانی و كوتاه اندیشی و صدور حكمتهای مفید از جانب آن بزرگوار وی را به دروغ گوئی متهم كرده اند. با این عبارت كوفیان را مورد توبیخ شدید قرار داده است: به من خبر رسیده است كه شما می گویید علی دروغ می گوید؟! شرح ماوقع از این قرار بود كه عده ای منافق صحابه نما در كوفه وجود داشتند كه در كارهای حضرت اخلال می كردند. آنها هنگامی كه شنیدند امام (ع) از یك سری وقایع و اتفاقات آینده مانند جنگ با ناكثین، قاسطین و مارقین خبر می دهد، و سرنوشت خوارج نهروان بخصوص از ذوالثدیه، یعنی شخصی از خوارج كه یك دستش بمانند پستان زنی بود، اطلاع د

اده و این اخبار غیبی را به رسول خدا (ص) نسبت می دهد، در بین مردم شایع كردند كه علی (ع) در بیان این امور و نسبت آنها به رسول خدا (ص) دروغ می گوید زیرا اخبار غیبی، چیزی است كه عوام مردم آن را درك نمی كنند و جز علماء و دانشمندان این اسرار را نمی فهمند. منافقین نه تنها پشت سر امام (ع) اهانت و وی را به دروغگویی متهم می كردند، بلكه گاهی رویاروی آن بزرگوار نشسته، نسبت به آن حضرت جسارت روا می داشتند. روایت شده است آن روزی كه حضرت فرمود: اگر جایگاه قضاوتی برای من ترتیب دهند، میان اهل تورات به توراتشان و میان پیروان انجیل به انجیلشان و میان مسلمین به قرآنشان داوری می كنم، به خدا سوگند هیچ آیه ای نیست كه: در صحراء، دریا، كوه و دشت و زمین و آسمان، نزول یافته باشد، جز این كه من می دانم درباره چه كسی و یا چه چیزی نزول یافته است مرد منافقی از پای منبر گفت: سر و كار علی با خدا! چه ادعای دروغی؟ا نقل شده است هنگامی كه فرمود: قبل از فقدان من از حوادث آینده سوال كنید. آگاه باشید به خدا سوگند، فتنه فراگیر، پیاده نظام خود را بر منطقه زندگی شما بسیج، و همه سركشان را در زیر گامهای خود مهار خواهد كرد. چه فتنه عظیمی كه آتشش با هیزم خ

شك و فراوانی شعله ور می شود و از سمت شرق هجوم خود را آغاز و تا اطراف دجله و فرات كشیده خواهد شد، و در آن بلای سخت زمین بر شما تگ می شود، و راهی برای فرار به آسمان ندارید. سرگشته و حیران، ورد زبانتان درباره گمشده ها این خواهد بود: آیا مرد؟ كشته شد و یا آواره گردید؟. سخن حضرت كه بدینجا رسید گروهی از پای منبر گفتند: شگفتا سر و كار پدرش با خدا. این دروغگو چه فصیح و روشن صحبت می كند. ممكن است این خبر غیبی حضرت اشاره به هجوم مغول و قتل و غارت آنها داشته باشد. امام (ع) با اتهام منافقین بدو طریق مقابله می كند به شرح زیر: 1- آنها را نفرین می كند، كه خداوند به كیفر قتل سزایشان دهد، بخوبی روشن است، هر كس را خدا بكشد، از رحمت حق به دور و دچار عذابی سخت خواهد شد. 2- ادعای منافقین و تهمت زنان را با تجزیه و تحلیل، منطقی و برهان پاسخ داده می فرمایند. در آنچه به شما خبر می دهم، از جانب خدا و رسول است. اگر گفته من دروغ باشد، لزوما یا باید به خدا دروغ بسته باشم و یا به رسول خدا به خدا دروغ نمی بندم. چون اول مومن به او بوده ام پس نمی توانم ازل دروغزن بر او باشم. به رسول خدا هم دروغ نمی بندم، چون اول تصدیق كننده و پیرو او بوده

ام. با این توضیح روشن می شود كه منافقین دروغ می گویند قوله علیه السلام: كلاوالله. این جمله حضرت نتیجه همان برهان فوق است كه توضیح داده شد. یعنی پس از رد ادعای منافقین ثابت می شود كه اتهام آنها وارد نبوده و ادعایشان باطل محض است. قوله علیه السلام: ولكنها لهجه رغبتم عنها و لم تكونوا من اهلها در عبارت فوق حضرت علت ادعای باطل و فاسدشان را توضیح می دهند و آن اینكه، آنچه امام (ع) راجع به حوادث آینده گفته و به آنها خبر می دادند. بالاتر از ادراك ضعیف و ناتوان آنها بود چه درك منافقین جاهل، به مثابه درك حیوانات بود، و برای فهم اسرار و رموز جهان آمادگی نداشتند. منظور از لهجه در عبارت امام (ع) همین اقوال و اسرار و رموز و مقصود از غیبت آنها ناتوانی درك و اندیشه آنان از دریافت مطلب و یا حضور نداشتن منافقین در نزد رسول خدا (ص)، به هنگام بیان حقایق می باشد. با توضیح مطلب به خوبی روشن گردید كه خرد منافقین و امثال آنها، تحت سلطه پندارهای واهی قرار داشت و خیالات واهی و نادرست آنان را، به تكذیب حق و انكار آن وا می داشت بدیهی است كه در چنین صورتی امام را تصدیق نكرده، و از توهمات و پندارهای غلط و نارسای خود تبعیت كنند و امام (ع)

را بدروغگوئی متهم كنند. درگیری امیرمومنان (ع) با منافقین كوفه، شبیه و نمودی از رفتار منافقین مدینه با پیامبر (ص) بود. منافقین مدینه رسول خدا (ص) را بسختی از رده خاطر داشتند، چنان كه كوفیان با علی (ع) چنین رفتاری می كردند. قوله علیه السلام: ویل امه كلمه ویل در لغت عرب به معنای دعای به شر و یا خبر دادن از امر شر است و چون ویل به كلمه ام اضافه گردد، نفرین مادر برای از دست دادن فرزندانش می باشد برخی گفته اند كلمه ویل برای خواست آمرزش به كار می رود، بعضی دیگر آن را در تعجب و بزرگ شمردن امور، استعمال كرده اند. مناسب مقام معنای اول است. و قوله علیه السلام: كیلا بغیر ثمن این فرموده حضرت اشاره دارد به اخلاق پسندیده و دستورالعملهای مفیدی كه بدون چشمه است و تقاضای اجر و مزدی، امام (ع) در اختیار آنها قرار می داد. ولی آن مردم حقایق را نمی فهمیدند و جانهای خود را به دلیل نداشتن آمادگی لازم برای پذیرفتن، پاك و منزه نمی ساختند. بنابراین نفسشان قابلیت فراگیری آن حقایق را نداشت. امام (ع) لفظ كیل را به عنوان استعاره به كار برده، كنایه از فراوانی و كثرت پند و اندرز و ارشاد است بدین معنی كه پیمانه تبلیغ و ارشاد را پر و لبریز كرد

م، اما مفید نیفتاد. لفظ كیلا به عنوان مفعول مطلق تاكیدی كه فعلش حذف می شود به كار رفته است. با تشریح و در نظر گرفتن این معنی برای این قسمت از كلام امام (ع) محتمل است كه معنای ویل امه برای كسانی كه حرف آن بزرگوار را نمی شنیدند، و از دستورالعملهایش بهره مند نمی شدند! نفرین باشد. ضمیر در امه به تمام افرادی كه همزمان با حضرت بوده و از دستورات امام تبعیت نداشته اند برمی گردد. گویا چنین فرموده است: ویل لامهم، مادر مباد آنان را، ایكاش چنین فرزندانی را آن مادران نمی داشتند. احتمال دیگر آن كه به عنوان ترحم فرموده باشد، چه شخص جاهل و نادان قابل ترحم است. احتمال دوم این كه معنای تعجب داشته باشد. بدین توضیح كه امام (ع) از كثرت جهل و نادانی تعجب كرده باشد، با وجودی كه آن بزرگوار هرگز در نصیحت و اندرز كوتاهی نداشته است اما آنها نتوانسته اند استفاده لازم را از بیانات امام داشته باشند. بلكه همواره از آن حضرت دوری جسته و اعتراض كرده اند. قوله علیه السلام: و لتعلمن نباه بعد حین حضرت به منظور ادای مقصودش جمله فوق را از قرآن كریم اقتباس كرده است. یعنی بزودی خبر نادانی و كناره گیری خود را از آنچه شما را بدان امر كردم، و دستورات

حكیمانه ای كه به شما دادم، و تخلف ورزیدید خواهید دانست. و نتیجه آن همه كجروی و كج اندیشی برایتان آشكار خواهد شد. مقصود امام (ع) از كلمه حین یا زندگی آخروی است. كه در این صورت نتیجه كردار زشتشان پشیمانی و اندوه خواهد بود، زیرا در انجام كارها افراط و تفریط ورزیدند، می دانیم كه در پیشگاه حق تعالی جز كارهای شایسته چیزی مفید نیست، بنابراین، منظور از حین هنگامی است كه پرده های ضخیم بدن به كناری رود، و جانها لباس جسمانی را به وسیله مرگ به سویی نهند. یا مقصود از حین همین زندگی دنیایی است. یعنی بزودی پس از من در همین دنیا نتیجه كارهای بدتان را خواهید دانست: عاقبت كارهای بدشان موجب گرفتاری آنها به دست بنی امیه و خلفای جور پس از بنی امیه بود كه به انواع آزارها دست زدند و متخلفین از فرمان اطاعت را كشتند، همگان را مورد اهانت قرار داده خوار و ذلیل كوچك و حقیرشان شمردند..


صفحه 415.